در انتظار فرشتموندر انتظار فرشتمون، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

فرشته آسمونی

کنار حرم

کنار حرم نشستم با دلی پر از درد , دلی که شکسته , دلی که همه بجز خنجر چیزی توش فرو نکردن دلم شکسته از همه کس و همه چیز با دلی پر از درد اومدم در خونت یا امام رضا ( ع ) کی میخوای جوابم رو بدی کی میخوای شادی رو به دلم برگردونی کی...  تک و تنها تو این شهر غریب فقط شوهرم رو داشتم که اونم... یا امام رضا( ع ) تو رو به جان امام جوادت ( ع ) دلم رو شاد کن و یه بچه سالم و صالحی بهم عطا کن که لااقل دلم به اون خوش باشه,  ازت بچه میخوام , امید به زندگی میخوام , خدایا امیدم رو نا امید نکن یا امام رضا تو رو خدا قسمت میدم یه نیم نگاهی هم به من دل شکسته بکن دلی که پر از درده , دلی که اگر بخوام بنویسم تا اخر عمرم باید بشینم و بنویسم ...
17 مهر 1394

بوی مهر

چه روزی بود اول مهر , روز اول مدرسه , بوی کتاب و دفتر نو و لباس های فرم مدرسه خدا جونم چه روزهایی بود ولی حیف که زود گذشت دلم برای اون روزها تنگ شده , یادش بخیر کلاس اول ابتدایی بودم خالم و شوهر خدا بیامرزش و بچه هاشون اومدن خونه و منم از اونجایی که دوست نداشتم برم مدرسه و خونه بمونم مامانم امادم کرد که برم  مدرسه نزدیک بود و خودم میرفتم رفتم تا سر کوچه و برگشتم و گفتم معلم نیومده بود و گفتن برید خونه مامانم قربونش برم فهمید ولی به من چیزی نگفت و شنیدم داره به بابام میگه برو و از مدرسه براش اجازه بگیر دوست داره امروز خونه باشه و بابای عزیزم هم رفت و برام اجازه گرفت و اون روز خونه بودم از این جور خاطرات خیلی دارم خیلی کاش وقت داشتم و همش...
3 مهر 1394

برگشت از سفر

سلام نفس مامان ما چند روزی رفته بودیم شمال ( بابلسر) با دوست بابایی و خانم و دخترشون خوب بود و خوش گذشت ولی کاش تو هم بودی بعد از 4 روز تاخیری پری اومد و کمی عصبی و ناراحت شدم ولی بازم اروم شدم و کنار دریا و توی دریا و جنگل و ... وای عاشق شمالم همیشه دوست دارم یه کلبه توی جنگل داشته باشم و هیچ کسی هم دور و برم نباشه خودم باشم و خدام و بابایی و توووووووو دوستت دارم زودتر بیا که خیلی دلتنگتم ...
3 مهر 1394
1